سلام و خسته نباشین
من مدتیست که با آقایی بیست و هشت ساله آشنا شدم. ایشون اظهار داشتند که قصد ازدواج با بنده را دارند. همچنین با مادر بنده گفت و گوی تلفنی داشتن مبنی بر اینکه تمایل به دیدار مادرم دارند. حتی یک بار ما به همراه یکی از اقوام نزدیک بنده به مکان تفریحی ای رفتیم. حتی راجع به مورادی چون مهریه و جهیزیه هم صحبت کردیم. اما مدتیست ایشون از من فاصله گرفتن ، و در روز شاید یک یا دوبار تماس بگیرند و هفته ای یک بار همدیگر و ملاقات کنیم. ناگفته نماند که بنده به ایشون دل بسته ام و این موضوع برای ایشون مشخص شده.
فاصله گرفتن ایشون از زمانی شروع شد که ایشون علاقه ی بنده رو فهمیدن و خواستن با من راحت باشن-منظور تماس بدنیست-البته صراحتا اعلام نداشتن و همچنین در این بین پدرشون عمل قلب سنگینی داشتند و ناخواسته فاصله افتاد.
حالا من نمیدونم چه اتفاقی داره میفته. این روز ها به شدت بهم ریخته ام. این فاصله من رو به شدت آزرده و غمگین کرده. نمیدونم ایشون قصد ادامه ی رابطه رو ندارند یا اینکه واقعا این مسائل طبیعیست. کمکم کنین لطفا